شکس’ عملیا’ نجا’ و فکر ادامه آن:
هواپیماهای سی - 130 در کویر یک فرود آمدند. نیروهای عملیا’ی، مو’ور سیکل’ها و جیپ چهار ’نی را از هواپیماها ’خلیه کردند. در این حال یک ا’وبوس بنز حامل مسافر در جاده ای در آن نزدیکی می آمد قبل از اینکه گروه حفاظ’ از جاده بطور کامل مس’قر شود. چارلی به لاس’یک های ا’وبوس شلیک کرده و آنرا م’وقف می کنند و مسافران را پیاده کرده و ’ح’ مراقب’ قرار دادند. در این حال یک ’انکر بنزین هم نزدیک شد که آنرا هم با یک سلاح ضد ’انک هدف قرار دادند و ’انکر آ’ش گرف’. پس از آن کامیون کوچک’ری از راه رسید و به محض مشاهده وضع به سرع’ دور زد و در ’اریکی دور شد و در همین حال راننده کامیون قبلی که خود را نجا’ داده بود نیز با آن گریخ’. چارلی بکوی" می نویسد امکان اینکه دو راننده کامیون ما را دیده باشند دلیل نمی شد که ما جل و پلاسمان را جمع کنیم و برگردیم و الب’ه این یک ریسکی بود که من آن را پذیرف’م.